جدول جو
جدول جو

معنی بهره یابی - جستجوی لغت در جدول جو

بهره یابی(بَ رَ / رِ)
سود بردن. بهره مندی.کامیابی، اسم شاه بلوط است. (تحفۀ حکیم مؤمن). رجوع به معنی قبل شود، خشک آنرا (مقل را) فشل گویند. (منتهی الارب). چون خشک (مقل) شود قل خوانند و بسیار لذیذ است. (انجمن آرا)
لغت نامه دهخدا
بهره یابی
سود بردن، بهره مندی، شرکت، کامیابی
تصویری از بهره یابی
تصویر بهره یابی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بهره یاب
تصویر بهره یاب
بهره مند، دارای بهره و نصیب، سودبرده، آنکه از چیزی یا کاری سود و بهره برده باشد
فرهنگ فارسی عمید
(اَ دا)
کامیاب و متمتع و بهره مند. (ناظم الاطباء). بهره مند. کامیاب. (فرهنگ فارسی معین).
لغت نامه دهخدا
تصویری از بهره یاب
تصویر بهره یاب
بهره مند
فرهنگ لغت هوشیار